جدول جو
جدول جو

معنی حجاج صمیری - جستجوی لغت در جدول جو

حجاج صمیری
(حَجْ جا)
ابن عبدالله الصمیری. یکی از سه تن که به قتل علی (ع) و معاویه و عمرو بن عاص معاهده کردند و حجاج بن عبدالله متعهد قتل معاویهبود. رجوع به ص 194 حبیب السیر جزو 4 از مجلد 1 چ طهران و ج 1 ص 578 از چ خیام شود. وی از بنی سعد بن زیدمناه از تمیم و معروف به ’برک’ بود. و اولین کسی است که بر تحکیم حکمین در صفین برای حل خلاف علی و معاویه اعتراض کرد و گفت: لاحکم الا ﷲ، بر هر دو فرقه خروج کرد. و چون متعهد قتل معاویه شد به شام رفت و در روز معین شمشیر بر معاویه فرودآورد ولیکن فقط الیۀ وی را زخمی کرد، پس او را گرفته کشتند. (زرکلی ص 212). جاحظ او را برک صریمی نامیده است و گوید: همه بنی صریم از خوارج بودند. (البیان و التبیین ج 2 ص 166)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَجْ جا جِحِ یَ)
ابن باب. مردی شجاع از یاران عبدالله زبیر و از اهل بصره بود و چون نافعبن الازرق خروج کرد، وی در لشکر مسلم بن عبیس، صاحب الترجمه شد، و در چندواقعه شهرت یافت، و در وقعۀ دولاب بسال 65 هجری قمری / 685 میلادی نزدیک اهواز کشته شد. (اعلام زرکلی ص 212)
لغت نامه دهخدا
(حَجْ جا)
ابن ابراهیم بن یزید التمیمی الکوفی. یکی از زهادو عباد عصر خویش. و او در سنۀ 92 هجری قمری به قتل رسید. چنین است در حبیب السیر جزو 2 از ج 2 ص 59 ص 13 از چاپ اول طهران و در چاپ تهران ج 2 ص 161 چنین آمده است: و هم درین سال حجاج، ابراهیم بن یزیدالتیمی الکوفی را که بزهد و عبادت موصوف بود بقتل رسانید ولی در تاریخ ابن اثیر و الاصابه و لسان المیزان نامی از چنین کس یافت نشده و فقط ابن اثیر در حوادث سال 96 ه. ق. یعنی یک سال پس از مرگ حجاج، مرگ ابراهیم بن یزیدنخعی را یاد کرده است. رجوع به ابراهیم نخعی شود
لغت نامه دهخدا